کوروش کوروش ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره

با تو بودن خوب است...

یک روز خوب ۴ تیر ۹۸ کنار حمیدرضا و کوروش

حمیدرضا و محیا مهمون کوروش جون

جمعه ظهر دایی زنگ زدم دایی رئوف اومد خونمون خیلی خوش گذشت و کوروش با دایی کلی بازی کردن! ساعت 7 و نیم شب بود که آقا یاسر زنگ زدن به محمد و گفتن ما با آقا سلمان داریم میایم خونتون. منم خوشحال شدم و سریع سوپ گذاشتم و ماکارونی هم درست کردم. میوه چیدم چای دم کردم و کوروشُ آماده کردم. ساعت 8 و نیم بود که رسیدن و خیلی خوش گذشت! محیا جونی همش میترسید و به مامانش چسبیده بود. کوروش میرفت بوسش کنه و نازش کنه فرار میکرد. طفلک عادت نداره نی نیا بهش نزدیک بشن! بعد شب مردا رفتن خونه آقا سلمان اینا, ما خانوما با بچه هامونم خونه ما! تا ساعت 5 صبح با ملیحه تو اینترنت بودیم و دنبال مدل برای آتلیه محیا خانومی میگشتیم و بعدش خوابیدیم. یگانه و انسی هم که ساعت 6 ...
6 اسفند 1391

شهربازی پروما با کوروش و یگانه

دیروز با کوروش تصمیم گرفتیم بریم دنبال یگانه و بریم پروما شهربازی, تا بچه ها یه خورده اونجا بازی کنن. با اتوبوس رفتیم خونه انسی اینا. ( منتظر اتوبوس که بودیم سریع راه میرفت و ازم دور میشد که اتوبوس اومد و منم بدیو بدیو رفتم گرفتمش و سوار اتوبوس شدیم ) وقتی رسیدیم خونه انسی اینا حمیدرضا با یه ذوقی اومد استقبال کوروش و کوروشم سرشُ گذاشت روی پای حمیدرضا و صحنه رمانتیکی شده بود. بعد دیگه رفتیم پروما و بچه ها بازی کردند و بعد از خوردن بستنی وقتی داشتیم برمیگشتیم  یه کیف جشممُ گرفت و چون قیمتشم مناسب بود (28 تومن ) خریدمش. بعد آقا یاسر اینا اومدن دنبالمون و رفتیم ساندویچ خوردیمُ بعد رفتیم خونشون. بابا از دیروز صبح رفته بود قم (برای یه سری...
2 اسفند 1391